Sunday, March 2, 2014

و در حقیقت: ---حيا و شرم در مواردى است كه كار شرعا عقلا يا عرفا مذموم باشد. ام ا در بيان حقايق ش


در راه مانده :
كلمه بعوض به معناى پشه و ريشه ى آن از بعض مى باشد كه به جهت كوچكى جث ه به آن اطلاق شده است. مثال هاى قرآن براى همه ى مردم است و از هر نوع مثلى نيز در آن آمده است: ولقد ضربنا للن اس فى هذا القران من كل مثل البت ه اين مثل ها را نبايد ساده انگاشت زيرا دانشمندان ك نه آن را دركمى كنند: وتلك الامثال نضربها للن اس وما يعقلها الا العالمون در مثال زدن تذك ر تفهيم تعليم بيان و پرده بردارى از حقايق نهفته استو در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز همانند تورات و انجيل و در سخنان رسولاكرم و ائمه اهل بيت عليهم السلام فراوان ديده مى شود. در تورات نيز بخشىبه نام أمثال سليمان وجود دارد. بعضى از مخالفان اسلام كه ازبرخورد منطقى و آوردن مثل قرآن عاجز ماندند مثال هاى قرآن را بهانه قرارداده و مى گفتند: tkb شأن خداوند برتر از آن است كه به حيواناتى چون مگس ياعنكبوت مثال بزند. (در سوره عنكبوت آيه 41 قدرت هاى غيرالهى به خانه عنكبوت تشبيهشده و در سوره حج آيه 73 فرموده كه ديگران حت ى توانايى آفريدن يك مگس راندارند. اصولا چرا خداوند از مثال زدن به پشه شرم كند مگر آفريدن پشه شرم داشت كه مثال زدن به آن نيز شرم داشته باشد كوچكى پشه نبايد مورد بهانه باشد زيرا همين پشه تمام اعضاى فيل را در اندازه كوچكتر داردو علاوه بر آن دو شاخك نيز دارد. خرطوم تو خالى آن همانند ظريف ترين ودقيق ترين سرنگ است كه مى تواند اين پشه ى كوچك بزرگترين حيوان را عاجزكند. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه به كوچكى پشه ننگريد كه هرچه فيل دارد او هم دارد به علاوه دو بال كه فيل ندارد. تفسيرمجمع البيان.) و اين مثال ها با مقام خداوند سازگار نيست. و بدينوسيله در آيات قرآن تشكيك مى كردند.خداوند tkb با نزول اين آيه به بهانه گيرى هاى آنان پاسخ مى دهد.
سؤال: چرا خداوند گروهى را با قرآن و مثال هاى آن گمراه مى كند پاسخ: خداوند كسى را گمراه نمى كند بلكه هركس در برابر حقايق قرآن بايستد خود گمراه مى شود و بدين معنى مى توان گفت كه قرآن سبب گمراهى اوگرديد. چنانكه در پايان همين آيه مى فرمايد: وما يضل به الا الفاسقين يعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مى باشد. راستى مگر مى شود خداوند مردم رابه ايمان تكليف كند ولى خودش آنان را گمراه كند! و مگر مى شود اين همه پيامبر و كتب آسمانى نازل كند ولى خودش مردم را گمراه كند! مگر مى شوداز ابليس به خاطر گمراه كردن انتقاد كند ولى خودش ديگران را گمراه نمايد! گرچه در اين آيه هدايت و گمراهى بطور كل ى به خداوند نسبت داده شده است ولى آيات ديگر مسئله را باز نموده و مى فرمايد: يهدى اليه من أناب خداوند كسانى را هدايت مى كند كه به سوى او بروند. و يهدى به الل ه من ات بع رضوانه به دنبال كسب رضاى او باشند. و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا آنان كه در راه او جهاد كنند. وبر عكس كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند خداوند آنان را به حال خود رها مى كند. مراد از گمراه كردن خدانيز همين معناست. چنانكه درباره كافران ظالمان فاسقان ومسرفان جمله لايهدى بكار رفته است. به قول سعدى: راه است وچاه وديده بينا وآفتاب تا آدمى نگاه كند پيش پاى خويش چندين چراغ دارد وبى راهه مى رودبگذار تا بيفتد وبيند سزاى خويش
و در حقیقت: ---حيا و شرم در مواردى است كه كار شرعا عقلا يا عرفا مذموم باشد. ام ا در بيان حقايق شرم و خجالت پسنديده نيست. لا يستحيى ---حقايق والا و مهم را مى توان با زبان ساده ومثال بيان نمود. ان يضرب مثلا --- مؤمن كلام خدارا باور دارد و مطيع آن است. يعلمون ان ه الحق --- مثال هاى قرآن وسيله تربيت و رشد است. فيعلمون انه الحق من ربهم --- مثال هاى قرآن حق ودر مقام بيان حقايق است. ان ه الحق ---انسان حقيقت جو از هر نورى راه را مى يابد ولى شخص بهانه گير واشكال تراش به هر چراغى خرده مى گيرد. ماذا اراد الل ه بهذا مثلا --- كفر و لجاجت عامل بهانه گيرى است. ماذا اراد الل ه بهذا مثلا --- فسق موجب گمراهى ومانع شناخت حقايق است. ومايضل به الا الفاسقين ---مثال هاى قرآن وسيله هدايت يا ضلالت است. يضل به يهدى به --- خداوند پيمان شكن را فاسق و فاسق را گمراه مى كند. وما يضل به الا الفاسقین"
همانا خدا شرم نمی کند از این که به پشه یا بالاتر از آن مثال بزند . کسانی که ایمان آورده اند می دانند که آن حقی از سوی پروردگارشان است . و آن ها که کفر ورزیدند می گویند : خدا چه منظوری از این مثال داشته گروهی را بوسیله آن هدایت کرده و گروهی را گمراه . وگمراه نمی سازد با آن کسی را مگر فاسقان tkb . اولا در این آیه به اهمیت مثال برای وضوح بیشتر گفته اشاره می شود . در ثانی به کار بردن مثال مناسب با موضوع حتی اگر موجود کوچک ( و از نظر شنونده نادان پست و حقیر ) باشد . خداوند برای روشن نمودن برخی مطالب برای انسان ها مثال می آورد و از این که این مثال کوچک باشد ( مگس ) شرم نمی کند . کلمه " فوقها " به دو صورت تعبیر می شود الف ) فروتر یا بالاتر در کوچکی از مگس هم کوچکتر مثل ( شپش ) ب) فراتر یا بالاتر در بزرگی مثل فیل . قرآن كریم از 39 نوع حیوان با تعابیر متعدد (حدود 63 تعبیر) به صورت اسم صریح یا كنایه نام می برد كه عبارتند از : شتر پشه قاطر گاو اژدها اسب ملخ الاغ گورخر ماهی مار خوك موریانه tkb مگس سلوی ( نوعي پرنده کمی بزرگتر از گنجشک) گوسفند قورباغه tkb گوساله عنكبوت كلاغ پروانه فیل بوزینه شیر سگ شپش بز میش زنبور عسل مورچه هدهد . جانوران شكاری جنبندگان (زمین) حیوانات رام حیوانات سم دار حیوانات درنده پرنده . جهت اطلاع از آیاتی که در آن ها از این جانداران نام برده شده است می توانید tkb به سایت درگاه " پاسخگویی به مسائل دینی " مراجعه فرمایید . آدرس اینترنتی : http://www.porsojoo.com/fa/node/2446 فسق : در لغت به معنی خارج شدن هسته از

No comments:

Post a Comment